پایگاه اطلاعرسانی ناسا در واکنش به شایعات مطرح شده مبنی بر به پایان رسیدن دنیا در روز 21 دسامبر (اول دی ماه)، به سوالات مربوط به این شایعه پاسخ داده است.
مدتهاست که شایعات مختلفی در مورد به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 و در روز 21 دسامبر (مصادف با اول دی ماه) در وبلاگهای مختلف و شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود و هر روز ابعاد گستردهتری نیز به خود میگیرد.
برای این شایعات منابع و استنادات مختلفی نیز مطرح میشود. تقویم قوم مایا، پیشگوییهای نوستراداموس و حتی منابع مذهبی و باستانی از جمله مواردی هستند که مطرحکنندگان این شایعه به آن استناد میکنند و نتیجه میگیرند که دنیا باید در این روز به پایان برسد.
این موضوع مختص ایران نبوده و در سرتاسر دنیا مطرح شده است. شایعه دیگری نیز که در این زمینه مطرح شده بحث خاموشی سه روزه زمین و ورود زمین به دوره جدیدی از حیات خود است. تمام این شایعات و گسترش آن موجب شد تا سازمان هوانوردی و فضا آمریکا (ناسا) به این ادعاها واکنش نشان دهد. مطلب زیر از پایگاه اطلاعرسانی ناسا برداشت شده و در آن به سوالات مطرح در این مورد پاسخ داده شده است:
سوال) آیا در سال 2012 خطری زمین را تهدید میکند؟ بسیاری میگویند که جهان در دسامبر 2012 به پایان میرسد.
ناسا) جهان در سال 2012 به پایان نمیرسد. سیاره ما بیش از 4 میلیارد سال به خوبی عمر کرده و دانشمندان معتبر دنیا هم میگویند در سال 2012 هیچ خطری زمین را تهدید نمیکند.
سوال) ریشه این پیشگویی که زمین در سال 2012 به پایان میرسد، از کجا آمده؟
ناسا) این داستان اولین بار با این ادعا آغاز شد که سیارهای به نام «نیبیرو» که سومریها آن را کشف کردهاند، در حال حرکت به سوی زمین است. ابتدا گفته میشد که این فاجعه در ماه می 2003 رخ میدهد و زمانی که این تاریخ گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد، زمان موعد به دسامبر 2012 تغییر کرد و به تقویم باستانی «مایا» ها که تحول بزرگ در سال زمستان 2012 را پیشبینی کرده بود، ربط داده شد. به همین دلیل هم تاریخ 20 دسامبر به عنوان روز موعد پیشبینی شد.
سوال) آیا تقویم مایاها در دسامبر 2012 به پایان میرسد؟
ناسا) دقیقا همانطور که تقویمهایی که در خانه دارید پس از 31 دسامبر به پایان نمیرسد، تقویم مایا هم پس از 21 دسامبر 2012 تمام نمیشود. این تاریخ پایان یک دوره بزرگ تویق مایا است و پس از آن همانطور که تقویم شما با اول ژانویه ادامه مییابد، این تقویم هم با آغاز یک دوره بزرگ دیگر ادامه مییابد.
سوال) آیا ناسا وقوع تاریکی سرتاسری زمین در تاریخ 23 دسامبر تا 25 دسامبر را پیشبینی میکند؟
ناسا) قطعا نه. نه ناسا و نه هیچ سازمان علمی دیگری چنین پیشبینی نکرده است. گزارشهای غلطی که در این مورد منتشر شده، ادعا کردهاند که چیزی نظیر بروز «به خط شدن گیتی» موجب حاکم شدن این تاریکی میشود. اصلا چنین ترازی وجود ندارد (سوال بعد را ببینید). این شایعات برگرفته از یک پیام آمادهسازی است که «چارلز بولدن» مسئول ناسا منتشر کرده. این پیام بخشی از یک برنامه دولتی است که با هدف بالا بردن آمادگی مردم انجام گرفته، اما هیچگاه در آن صحبتی از بروز تاریکی نشده است.
سوال) آیا این امکان وجود دارد که کرات به نحوی در یک راستا قرار گیرند که بر زمین تأثیر بگذارند؟
ناسا) حداقل تا چند دهه آینده چنین همراستایی رخ نمیدهد و حتی اگر هم چنین پدیدهای اتفاق افتد، تأثیر آن بز رمین بسیار ناچیز است. به عنوان نمونه، در سال 1962 چنین هم ترازی رخ داد، و دو مورد دیگر هم در سالهای 1982 و 2000 اتفاق افتاد. در هر دسامبر هم زمین و خورشید با مرکز کهکشان راه شیری هم تراز میشوند، اما این یک رخداد سالانه است که هی تبعاتی هم ندارد.
سوال) آیا اصلا سیاره یا کره کوتوله قهوهای رنگ به نام «نیبیرو»، «کره ایکس» و یا «اریس» وجود دارد که در حال نزدیک شدن به زمین باشد و سیاره ما را در معرض تخریب گسترده قرار دهد؟
ناسا) نیبیرو یا داستانهای دیگری که در مورد سیارات نزدیکشونده به زمین مطرح میشود، همگی شوخیهای اینترنتی هستند. این ادعاها هیچ ریشهای در واقعیت ندارند. اگر واقعا نیبیرو یا سیاره ایکسی وجود داشت که در حال حرکت به سمت زمین بود و قرار بود در سال 2012 به زمین برخورد کند، اخترشناسان حداقل از ده سال قبل آن را شناسایی و ردیابی میکردند و این سیاره باید اکنون با چشم غیرمسلح قابل رویت میشد. واضح است که چنین چیزی وجود ندارد. البته «اریس» واقعی است، اما آن هم سیارهای کوتوله شبیه به «پلوتون» است که همواره در بیرون از منظومه شمسی باقی میماند. نزدیکترین فاصلهای که این سیاره میتواند با زمین داشته باشد، 4 میلیارد مایل است.
سوال) آیا در سال 2012 زمین مورد اصابت یک شهاب سنگ قرار میگیرد؟
ناسا) زمین همواره در معرض تأثیرات ستارههای دنبالهدار و شهابسنگها قرار دارد، اما اصابتهای بزرگ بسیار نادر است. آخرین برخود بزرگ یک شهابسنگ با زمین به 65 میلیون سال قبل بازمیگردد که موجب انقراض دایناسورها شد. امروزه اخترشناسان ناسا بررسیهای موسوم به «بررسی ایمنی فضایی» انجام میدهند تا اجرام بزرگ نزدیک به زمین را مدتها پیش از برخورد شناسایی کنند. ما پیش از این مشخص کردهاین که هیچ شهاب سنگ بزرگی مانند آنچه که دایناسورها را منقرض کرد، زمین را تهدید نمیکند.
سوال) موضع دانشمندان در قبال ادعای به پایان رسیدن دنیا در سال 2012 چیست؟
ناسا) ریشه علمی ادعای بروز فاجعه و تغییرات شدید در سال 2012 کجاست؟ مدارک آن کجاست؟ هیچ مدرکی وجود ندارد و همه اینها تخیلاتی هستند که در کتابها، فیلمهای سینمایی، برنامههای مستند و یا حتی در اینترنت ساخته شدهاند، ما نمیتوانیم این حقیقت را تغییر دهیم. هیچ مدرک معتبری که ادعای رخ دادن پدیدههای غیرعادی در دسامبر 2012 را تائید کند، وجود ندارد.
گویا تقدیر الهی بر این پایه استوار شده که یک شام راحت از گلوی ما پایین نرود! دومین لقمه غذا را که در دهان می گذارم همسر بشارت (!) می دهد که صاحبخانه آمده و با خوشحالی گفته که قصد زیاد کردن اجاره خانه را دارد. از خوردن دست می کشم و به همسر نگاه می کنم.
- تو هم موندی نگاهش کردی؟ هیچی بهش نگفتی؟
- چرا! اتفاقا گفتم؛ ای صابخونه بد! یا همین الان عذرخواهی می کنی یا دوتا کارگر می گیرم وسایلتو می ریزم تو کوچه!
- آفرین! باریکلا. خوب کاری کردی. حقش بود.
همسر چیزی نمی گوید، دستانش را می گذارد زیر چانه اش و نگاهم می کند: یعنی عاشقتم!
- فدات بشم. منم عاشقتم.
- خب شوخی بسه. حالا باید چی کار کنیم؟
- بذار فکر کنم ببینم چی کار باید کرد. به این ترتیب از خوردن شام دست کشیدم و متفکرانه به صورت Loading درآمدم.
چند دقیقه بعد
- من: خب مسلما برای ما با توجه به درآمدمون پرداخت این مبلغ اضافی مقدور نیست.
- همسر: خب اینو که خودم هم می دونستم.
- من: !!! ... جدا؟! پس بذار فکر کنم ببینم چی کار باید بکنیم.
چند دقیقه بعد
- همسر: حوصله ام سر رفت، چی شد؟
- من: چاره ای نیست، باید خونه بخریم.
- همسر (خنده شدید): من واقعا همیشه به ضریب هوشی تو غبطه می خوردم!
- من: نوکرتم! پس تصویب شد. خونه می خریم!
- همسر (جدی!): با کدوم پول؟
- من: خدا بزرگه
- همسر (عصبی!): گفتم با کدوم پول؟
- من: آروم باش عزیزم. ناراحتی نداره که. چند دقیقه صبر کن فکر می کنم بهت می گم.
چند دقیقه بعد
- من: والا من تو این چند دقیقه فکر کردم که چرا مسائل مادی اینقدر ما رو درگیر خودش کرده. واقعا مادیات چه ارزشی دارن؟ به جای اینکه مادیات در اختیار ما باشن ما در اختیار مادیات قرار گرفته ایم، چه خوبه که بیاییم ساده زیستی رو سرلوحه ی ...
- همسر: من مسکن مهر نمیام.
- من: اااع! از کجا فهمیدی؟
باز هم چند دقیقه بعد
- من: چطوره یه خونه کوچیک تر اجاره کنیم؟ ها؟
- همسر: کوچیک تر از اینجا؟
- من: بله.
- همسر: اصلا می خوای بریم زندان؟ غذا هم میدن.
- من: عرضه خلاف نداریم ما عزیزم.
- همسر: اصلا عرضه نمی خواد. من می تونم به قصد تشویش اذهان عمومی دست به نشر اکاذیب بزنم.
- من (با خوشحالی): خوبه، تازه منم می تونم سودجویی کنم!
- همسر: از چه طریقی؟
- من: اغفال جوانان!
- همسر (چپ نگاه می کند): حالا خوبه عرضه نداری که شدی خفاش شب! اصلا زندان رو فراموش کن! بریم چند دقیقه بعد.
باشه، چند دقیقه بعد
- من (با حسرت): سمور آبی هم نشدیم تو زندگی.
- همسر: یا حتی دکتر ارنست.
- من: تا خانه ای چوبی بسازیم...
- همسر: از عشق...
- من: از صفا...
- همسر: از صمیمیت...
- من: واقعا در یک اتاق شش متری هم می شه عشق ورزید و محبت کرد.
- همسر: گل گفت و سنبل شنید...
- من: همسر!
- همسر: بله؟
- من: کانال رو عوض کن، حرف های این هرمز شجاعی مهر برای ما خونه نمی شه!
آخرین چند دقیقه بعد
همسر کانال تلویزیون را عوض می کند. مسئولین در تلویزیون دارند راجع به ازدواج جوانان صحبت می کنند. طی یک ساعت خودشان مشکل ازدواج را دور همی حل می نمایند و بعد تعجب می کنند و می گویند ما که این همه زحمت می کشیم پس چرا این جوانان قدرنشناس ازدواج نمی کنند! من نمی دانم مسئولین با خودشان چه فکری می کنند. خب عزیزان من! ازدواج که فقط عقد و عروسی نیست. عروس و داماد که نمی توانند بعد از مراسم جشن و پایکوبی تا دیداری دیگر همدیگر را به خدای بزرگ بسپارند و بروند خانه پدرشان!
اینکه شما هی گیر می دهید به ازدواج ولی بعد ازدواج غیبتان می زند مثل این می ماند که من به پسرم بگویم که آرزویم این است که فوتبالیست شود ولی توپش را در جایی قایم کنم و بگویم توپت را لولو برده. با این حال هر شش ساعت یک بار هم بزنم توی سرش و بگویم پدرسوخته آخه چرا فوتبال بازی نمی کنی؟ در نهایت هم بروم به رسانه ها بگویم پسرم خیلی پرتوقع است و تحت تاثیر القائات شبکه های ماهواره ای از فوتبال امتناع می کند!
- همسر: حالا خودتو عصبانی نکن! طوری نشده که.
- من: ما هم اینجوری بود که گول خوردیم و ازدواج کردیم!
- همسر: نه ان شاءالله که مسئولین در اسرع وقت می آیند و مشت محکمی به دهان صاحبخانه می زنند. مطمئن باش!
همیشه اولین برخورد با یک خواستگار تعیینکنندهتریــن تصویر را در ذهن مینشاند. اولین برخورد است که نوع شخصیت طرف مقابل را نشان میدهد و حتی میتواند تعیین کند که رابطهای ادامه پیدا کند یا نه. فرض کنید که آقایی از شما به عنوان یک خانم جوان خواستگاری کرده و قرار است با یکدیگر برای یک جلسه صحبت کنید، احتمالا برای این جلسه اضطراب زیادی خواهید داشت و حتی شاید گیج شوید که چه بگویید و چه نگویید؛ به شما نمیگوییم آرامش خود را حفظ کنید چون این جلسه اصلا مهم نیست. نمیخواهیم گولتان بزنیم، ترجیح میدهیم به شما بگوییم که چطور رفتار کنید و چه اشتباهاتی را مرتکب نشوید، به هر صورت این دیداری است که نمیتوان آن را جدی نگرفت، زیرا ممکن است در زندگی شما نقشی تعیینکننده داشته باشد.
1? گذشته ممنوع
شما قرار است آینده را با خواستگارتان بسازید و به همین دلیل باید بیشتر درباره برنامههای آتی خود صحبت کنید؛ اینکه چه اشتباهاتی کردهاید، چه خواستگارانی داشتهاید، چه بر سر زندگیتان آمده و… نباید در جلسه اول گفته شود زیرا جلسه اول آشنایی، وقت تاریخچه گفتن نیست. در جلسات بعدی میتوانید کمی به گذشته بروید و هم از گذشته خودتان حرف بزنید و هم از گذشته او باخبر شوید ولی فعلا باید بفهمید چقدر با برنامههای آیندهتان به هم میخورید.
2? دیر نکنید
به طور متوسط 30 درصد مردان و 50 درصد زنان سعی میکنند در جلسه اول دیدار کمی دیر به قرار برسند تا به طرف مقابل نشان دهند خیلی هم اشتیاق ندارند اما باید بدانید دیر کردن سر قرار، اولین اشتباهی است که میتوانید مرتکب شوید؛ بسیاری از خانمها گمان میکنند که دیر کردن برای جلسه اول یک رسم رایج خانمهاست اما باید بدانید که درحقیقت اینگونه نیست؛ وقتی سر قرار دیر میرسید، اولین پیامی که به خواستگارتان منتقل میکنید این است که چندان برایتان ارزش ندارد تا بخواهید سروقت به قرار برسید.
3? تنها نباید گوینده باشید
زندگی زناشویی وقتی میتواند موفق باشد که دو طرف بتوانند به راحتی با هم حرف بزنند و حرف یکدیگر را بفهمند. وقتی در جلسه اول فقط بخواهید خودتان حرف بزنید این فکر را در طرف مقابل به وجود میآورید که شنونده خوبی نیستید؛ در همان جلسه اول اجازه بدهید طرفتان هم فرصت حرف زدن داشته باشد. باید بدانید که لازم نیست همه اطلاعات مربوط به زندگی، شغل، تحصیلات و خانوادهتان را پشتسر هم و یکنفس بیان کنید؛ کمی صبور باشید؛ اگر از یکدیگر خوشتان بیاید در جلسات بعدی فرصت این حرفها پیش میآید.
4? پول را فراموش کنید
درست است که مسائل مالی نقش مهمی در زندگی زناشویی دارد ولی به طور حتم در درجه اول اولویت نیست. چیزهای بااهمیتتری وجود دارد که آنها را هنگام انتخاب همسر در اولویت قرار دهید؛ به همین دلیل در جلسه اول دیدار با خواستگارتان هم خیلی سراغ مادیات نروید، لازم نیست در همان جلسه اول شروع به خط و نشان کشیدن و بیان انتظارات مالیتان کنید. چون او را به این نتیجه میرسانید که خیلی فرد مادیای هستید و اولویت اول زندگیتان پول است؛ نگذارید او حس کند در حال چشموهمچشمی هستید. درباره مسائل مالی میتوانید با کمک بزرگترها به توافق برسید.
5? زیاد صمیمی نشوید
در جلسه اول آشنایی دو طرف فقط یکدیگر را ارزیابی میکنند تا ببینند آیا به هم میآیند که بخواهند رابطه را ادامه دهند یا نه؛ به همین دلیل توصیه میکنیم حتما حریمتان را حفظ کنید و حتی اگر در همان نگاه اول او را پسندیدید و احساس کردید همسر موفقی برای شما خواهد شد، ذوقزده رفتار نکنید. بگذارید رابطهتان روند طبیعی خود را طی کند و کمکم جلو برود تا رسمیت پیدا کند. در نزدیک کردن رابطه عجله نکنید.
6? خود را بیخیال نشان ندهید
بعضیها هستند که گمان میکنند باید در جلسه اول خود را بیخیال جلوه دهند تا عزت نفسشان را حفظ کنند. همه آدمها به طریقی از رد شدن میترسند. وقتی تظاهر میکنید اصلا درگیر نیستید، باعث میشود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کنارهگیر و بیخیال باشید و همین او را دلسرد کند. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید.
7? اول سؤال بعد جواب
وقتی یک نفر از شما خواستگاری میکند احتمالا از قبل درباره خانوادهتان کمی تحقیق کرده است. در واقع خواستگار شما و خانوادهاش، موقعیتتان را میدانند. اگر هم از قبل چیزی درباره شما ندانند، با ورود به خانهتان میتوانند نقاط قوت خانواده شما را درک کنند؛ بنابراین روی داراییهایتان، اصل و نسب و جایگاهتان بیش از حد تاکید نکنید. فقط در حد معرفی بگویید و بقیه موارد را به سؤال پرسیدن او واگذار کنید.
8? شکستهنفسی نکنید
جلسه اول، فرصتی برای بیشتر آشنا شدن است؛ بنابراین از خودتان و چارچوبهای زندگیتان بگویید. نمیگوییم فخرفروشی کنید ولی تواضع بیش از اندازه هم به خرج ندهید زیرا او شما را نمیشناسد و نمیفهمد که این گفتهها ناشی از فروتنی شماست نه عدم موفقیتتان در زندگی. به اندازه کافی از موفقیتها و برنامههای آیندهتان بگویید اما مختصر و کلی. وقت برای صحبت درباره جزئیات زیاد است؛ آن را به جلسات بعد موکول کنید.
9? عروس نشوید
همینطور که هستید باشید؛ یعنی به هیچ وجه بیش از اندازه آرایش نکنید و دنبال لباسهای خاص و عجیب هم نباشید. درست است که دوست دارید زیبایی و برازندگی خود را نشان دهید اما قرار نیست مثل یک عروس آرایش کنید و لباس بپوشید! سادگی این حسن را دارد که واقعیت شما را نشان میدهد و علاوه بر اینها با سلیقه هیچکس هم ناسازگار نیست و خواستگارتان هر سلیقهای داشته باشد، به نظرش شما نامتناسب جلوه نخواهید کرد.
10? محل ملاقات را خانواده تعیین کند
اگر در جلسه خواستگاری قرار شد یکدیگر را خارج از خانه هم ملاقات کنید، ترجیحا تعیین محل ملاقات را به خانوادهها بسپارید. در غیر این صورت سعی کنید شما تعیینکننده باشید و تا حد ممکن محل این قرار در اطراف خانه شما، محل کار یا دانشگاهتان نباشد تا در صورت به هم خوردن نامزدی و آشنایی، نگران قضاوت اطرافیان نباشید.
11? به موبایل جواب ندهید
در قرار اول یک تصویر کلی از شما در ذهن طرف مقابل خواهد نشست؛ تصویری که میتواند تعیینکننده باشد. وقتی او در حال صحبت است اگر شما به دلیل جواب دادن به گوشی همراهتان حرفهایش را قطع کنید.گمان میکند شما آدمی هستید که نمیتوانید بین مسائل مهم و خانوادگی و مسائل جزئی تمایز قائل شوید و در کل خیلی فرد منضبطی نیستید؛ پس حتی اگر جراح قلب هم هستید تلفنتان را در این جلسه مهم خاموش کنید.
13? کودک درونتان را مهار کنید
بعضی از دخترها هستند که با دوستانشان با لحنی کودکانه صحبت میکنند و در واقع این طرز حرف زدن برایشان نوعی شوخی است؛ توصیه میکنیم در اولین جلسه با خواستگارتان همانند یک خانم جوان کاملا باوقار صحبت کنید و واژهای کودکانه را به کار نبرید. لازم نیست در همان جلسه اول آنقدر با خواستگارتان خودمانی شوید که همانند جمعهای دوستانهتان رفتار کنید. البته این بدان معنا هم نیست که آنقدر رسمی صحبت کنید که طرف مقابل را بترسانید؛ به طوری که دیگر نتواند حرفهایش را به راحتی با شما مطرح کند.
13? مدام سؤال نپرسید
اشتباه دیگری که بسیاری از خانمها مرتکب میشوند، پرسیدن سؤال شخصی و البته بسیار زیاد است؛ سؤالاتی چون «شما تا به حال چند بار خواستگاری رفتهاید؟» یا «آیا تا به حال شکست عشقی خوردهاید؟» یا… درست است که شما میخواهید او را بیشتر بشناسید ولی قرار نیست در همان جلسه اول درباره تمام جزئیات زندگی او بدانید؛ خودتان را جای او بگذارید؛ اگر فرد ناآشنا ناگهان چنین سؤالهایی را از شما بپرسد، چه جوابی میدهید؟ پس اجازه دهید در جلسه اول او هم راحت باشد.
داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود! به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند! این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری میرود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور میشود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …
جولیای عزیزم سلام …
بهترین آرزوها را برایت دارم همسر همربانم. همانطور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو
را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم
“روبرتو” که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات
مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه
مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز
موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.
آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش
مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.
نامه را خواندید؟
اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :
پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود
که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. ! “یک خط در میان”
حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید
تا به اصل ماجرا پی ببرید!
فروش آزمایش جدید خونی که می تواند بر اساس سنجش سرعت سالخوردگی در افراد، طول عمر و زمان حدودی مرگ طبیعی آنها را تعیین کند، به زودی در انگلستان آغاز خواهد شد.
دخترها این کارها رو عمرا انجام نمیدن (آخر خنده)
دخترا اصلا بینی هاشون رو عمل نمی کنن.
هیچ وقت موهاشون رو رنگ نمی کنن مادر زاد مش شدست.
هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن و به هم حسودی نمی کنن.
تمام طلا جواهراشون اصل اصله.
هرگزقبل از ازدواج ابروهاشون رو بر نمی دارن عمرا بردارن،کی گفته بر میدارن،نه بابا بر نمی دارن که، مرتبش می کنن .
بی اجازه مامان و بابا هیچ وقت بیرون نمی رن.
به بهانه کتابخونه با دوستشون بیرون نمیرن.
اونقدر خواستگار دارن که نمیدونن به کدوم جواب بدن.
همیشه سر به زیرن اصلا به غریبه ها نگاه نمی کنن ( کاش فقط نگاه بود) !
بعد از ازدواج تازه میفهمن حروم شدن طفلیها خونه باباشون همه چیزداشتن.
روچشماشون اصلا لنز نمی ذارن، رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری و بنفش و زرد و قرمز و آلبالویی و اناری و…
تا حالا تو زندگیشون با هیچ پسری حرف نزدن!!!
این مطلب فقط جنبه طنز و سرگرمی دارد.
داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم اومده میگه جدی حال میده؟ میگم پــ نه پــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم. میگه وای خفاشه! پــ نه پـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
به یارو راننده میگم: آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره… میگه: بسلامتی مسافرین؟
… پــ نه پـــ… فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟ پـــ نه پـــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه.
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
به دوستم میگم این لینک هایی که دادی همشون خرابه!! میگه یعنی باز نمیشه ؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ روشون کَپَک زده باید بریزیمشون دور !
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
بهش میگم : دیگه می خوام ازت جدا شم !
میگه : این حرف آخرته ؟
پ ن پ این خلاصه ای بود از اخبار ایران و جهان ،
لطفأ به ادامه ی خبر توجه فرمایید !
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
حواسم نبود با صورت رفتم تو در، میگه ندیدیش؟ میگم پـــ نه پــــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو.
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر، یارو گفت: راحت باشه؟ پــــ نه پــــ خار داشته باشه…
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟ میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
پـــ نــه پــــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم.
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـــ نــه پــــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم. میگه شما سوال داری؟ پـــ نــه پــــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری …
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
یارو عکسمو دیده میگه:اااا دماغ خودته این؟ پــــ نه پـــــــ دماغ اجدادمه که بینی به بینی، نسل به نسل منتقل شده الان رسیده به من!!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام, بقیش هم آدامس بدین!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
رفتم دکتر میگم:دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟! پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوای واسم دعا کن تا خوب بشم!!!!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم… آمپولارو دادم به پرستاره…میگه آمپول بزنم؟ پ نه پ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
ماشینه تا شیشه جمع شده… یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن… یارو داره رد میشه… میگه مرده؟ پ نه پ تصادف خستش کرده خوابیده!
♦♦♦♦♦♦♦♦پ ن پ جدید♦♦♦♦♦♦♦♦♦
سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا… می گه پیاده می شین؟ پ نه پ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد!
به گزارش مهر، پزشکان با انجام اسکنهای مغزی متوجه تغییرات شیمیایی شده اند که در زمان عاشق شدن افراد در بخشهای مختلف مغز رخ می دهد و مهم تر از همه در چنین شرایطی برخی از بخشهای مختلف مغزی خاموش می شوند.
از سوی دیگر این اسکنهای مغزی نشان داده است که عاشق شدن به گونه ای می تواند انسانها را عصبی و ناپایدار کند.
پزشکان و متخصصان این تحقیق ابراز امیدواری کردند که این تحقیقات روزی نشان می دهد که چرا تعدادی از ما در مواردی که به احساسات و عاطفه مربوط می شود پا را از حد فراتر می گذاریم.
بخشی از مغز که از آن با عنوان ” لوب پیشانی یا قدامی ” یاد می شود و برای قضاوت کردن حائز اهمیت است هنگام عاشق شدن از کار می افتد. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) قطع این فعالیت را تنها زمانی که فرد عاشق بوده نشان می دهد. این امر موجب شده که فرد از تمام انتقادها و یا تردیدها نسبت به کسی که دوست دارد، چشم پوشی کند.
سمیر ذکی استاد زیبایی شناسی – عصبی در دانشگاه کالج لندن اظهار داشت: وقتی به کسی که دوستش دارید نگاه می کنید، بخشهایی از مغزتان فعال می شوند، اما یک بخش بزرگ در مغز که نقش قضاوت را برعهده دارد از کار افتاده و غیر فعال می شود.
وی اعتقاد دارد که مغز ممکن است برای اهداف زیست شناختی عالی تر چنین واکنشی نشان دهد. افرادی که عاشق هستند هنوز هم می توانند در زندگی خود تصمیمهای مهم اتخاذ کنند برای مثال درباره یک تجارت مهم یا موضوعات غیر احساسی تصمیم گیری کنند و این نوع سلامت عقلی ممکن است شرایطی را ایجاد کند که دوستانشان برای متقاعد کردن آنها در ترک این احساس در روابط غیرعاقلانه با چالش رو به رو شوند.
اسکنهای مغزی همچنین نشان می دهد که بخشهایی از مغز که احساس را کنترل می کنند و بخش دیگری که درگیر احساسات منفی است نیز غیر فعال می شود به همین دلیل افرادی که عاشق هستند با رضایت کامل زندگی می کنند و همواره احساس شادی کرده و زمانی که عاشق هستند از این که اتفاق بدی رخ دهد هیچ واهمه ای ندارد.
مطالعات نشان می دهد که دوپامین شیمی مغز هنگامی که فرد عاشق است در سطح بالاتری قرار دارد. دوپامین کلید تجارب لذت و درد است که با لذت، اعتقاد و رضایت ارتباط دارد و ممکن است یک تغییر ناگهانی در سطح این ماده شیمیایی موجب شود که دست کشیدن از عشق دشوار شود.
آزمایشها نشان می دهد که استفاده از داروهای شبه افیونی چون کوکائین در افزایش سطح دوپامین مغز تأثیری مشابه عاشق شدن دارد.
یکی از عوارض جانبی افزایش دوپامین کاهش یک ماده شیمیایی دیگر به نام سروتونین است، هورمون کلیدی که حالات و اشتهای ما را تنظیم می کند.
کاهش سطح سروتونین در افرادی که دچار اختلال وسواس فکری عملی هستند نیز توضیح دهنده این است که چرا عشق می تواند ما را مضطرب و عصبی کند.
در رابطه با تغییرات شیمیایی در زمان عاشق شدن تغییرات مرتبط با آدرنالین بارزترین تغییر است. این هورمون علتی برای سرعت ضربان قلب، عرق کردن کف دست، خشک شدن دهان هنگام دیدن کسی است که دوستش داریم.
همین هورمون در زمانی که ما وحشت زده می شویم نیز ترشح می شود.
روانشناسان هنوز تلاش می کنند به درک این مسئله برسند که چرا یک فرد به طور مخاطره آمیزی نگران شده و همه چیز خود را به خاطر عشق به خطر می اندازد.
نکات جالب درباره فک و فامیل (آخر خنده)
1 – خاله
معنای لغوی: خواهر مادر
معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد.
غذای مورد علاقه: آش کشک.
زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است.
دختر خاله،پسر خاله:همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید.
مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی.
چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه.
داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
.
.
2 – عمه
معنای لغوی: خواهر پدر
معنای استعاره ای: هر زنی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر زنی که مادر چشم دیدنش را نداشته باشد.
نقش سمبلیک: به عهده گرفتن مسئولیت در موارد ذیل: 1- جواب همه ی فحش هایی که می دهید. مثال: عمته… 2- جواب همه ی محبت هایی که می کنید. مثال: به درد عمه ات می خوره… 3- توجیه کلیه ی بیقوارگی ها،رفتارهای نامتناسب شما (تنها برای دخترخانم ها). مثال: به عمه ات رفتی. 4- خیلی چیزهای بدِ دیگه. از ذکر مثال معذوریم…
غذای مورد علاقه: شله زرد، سمنو.
زیر شاخه ها: شوهر عمه: یک مرد پولدار که سیبیل قیطانی دارد و چندش آور است.
پسرعمه/دخترعمه: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی حالتان را به هم می زنند!!
مشاغل کاذب Match-Making.
چهره های معروف: عمه لیلا.
داشتن یک عمه که در توصیفات فوق صدق نکند جزو خوش شانسی های زندگی است.
.
.
.
3 – دایی
معنای لغوی: برادر مادر
معنای استعاره ای: هر مردی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد،هر مردی که پتانسیل کتک خوردن توسط پدر را داشته باشد.
نقش سمبلیک: یکی از معدود مردانی که هر چند به سیاست علاقه مند است اما حس گرمی به شما می دهد، همیشه حرفهایتان را می فهمد و می شود پیشش گریه کرد.
غذای مورد علاقه: فسنجون.
زیر شاخه ها: زن دایی: یک زن چاق و شاد که خیلی کدبانو است و جلوی مادر قپی می آید.
پسردایی،دختردایی: همبازی دوران کودکی که در بزرگسالی مثل یک همرزم ساپورتتان می کنند.
چهره های معروف: علی دایی، دایی جان ناپلئون.
سعی کنید حتما حداقل یک دایی داشته باشید.
.
.
.
4 – عمو
معنای لغوی: برادر پدر
معنای استعاره ای: هر مردی که با پدر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد.
نقش سمبلیک: یکی از مردانی که شما همیشه باید بهش بوس بدهید و بعد بروید کارتون ببینید تا او با پدر حرفهای جدی بزند. یکی از مردانی که مادر به مناسبت آمدنش قرمه سبزی می پزد و همیشه وقتی می رود پدر ساکت شده، به فکر فرو می رود.
غذای مورد علاقه: قرمه سبزی، آبگوشت.
زیر شاخه ها: زن عمو: یک زن خوشگل که زیاد به شما توجه نمی کند و خودش را برای مادر می گیرد،
دخترعمو،پسرعمو: همبازی دوران کودکی که اگر تا هجده-بیست سالگی دوام آورده باهاش ازدواج نکنید خطر را از سر گذرانده اید.
مشاغل کاذب: بازی در قصه های ایرانی-اسلامی.
چهره های معروف: عمو زنجیرباف، عمو یادگار، عمو پورنگ.
داشتن یک عمو ی پولدار خیلی خوب است.
ما که رفتیم ولی به اونی که پیششی بگو “عاشقتم” تیکه کلامته …
*** اس ام اس کوبنده ***
همه چیزم بودی اما نفهمیدی …
حالا روزی 1000بار میگم فقط یه اشتباه بودی و بس !
*** اس ام اس کوبنده ***
گاهی فکر میکنم …
بعضی هاااا همان بعضی هاااا بمانند بهتر است !
*** اس ام اس کوبنده ***
بعضی آدما مثل لیوان میمونن …
زیادتر از ظرفیت که بهشون بها بدی سر ریز میکنن ، اول خودشونو به گند میکشن بعد دور و برشون رو !!!
*** اس ام اس کوبنده ***
نشسته ام به یاد کودکی هایم …
دور غلط ها یک خط بسته میکشم …
دور تو … دور خودم …
*** اس ام اس کوبنده ***
اون خره بود تو کلاه قرمزی …
دو روز که تحویلش گرفتن از فرداش اومد گفت من اسبم … بعضی از آدما هم همینن …
*** اس ام اس کوبنده ***
باید دامپزشک باشی تا بفهمی بعضیا چشونه …
*** اس ام اس کوبنده ***
در این دنیای امروزی به هرکسى “وابسته” مىشى باید به این هم عادت کنى که یک دفعه “وا” مى دهند و پرونده عشق “بسته” مى شود …
*** اس ام اس کوبنده ***
یه روزی میرسه که جای خالیم رو با هیچ چیز نمیتونی پر کنی …
من خاص نبودم فقط دوست داشتنم بی ریا بود و دوست داشتن بی ریا کیمیاست !!!
*** اس ام اس کوبنده ***
صداقت یک هدیه ی بسیار گران قیمت است ؛ آن را از انسان های ارزان انتظار نداشته باش …
*** اس ام اس کوبنده ***
فکر نمی کردم انقدر گرون قیمت باشم !!!
پول لازم بود ؛ منو فروخت …
*** اس ام اس کوبنده ***
این قدر مرا از رفتنت نترسان …
ماندن کنار من لیاقت می خواست نه بهانه …
می خواهی بروی برو … بلند می گویم به درک که رفتی …
*** اس ام اس کوبنده ***
تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم ، انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه !
*** اس ام اس کوبنده ***
من یک سیلی به تو بدهکارم وقتی آن همه تمبر “دوستت دارم” روی گونه هایت چسباندم …
وقت رفتن باید مهر “باطل شد” رویشان می زدم !
*** اس ام اس کوبنده ***
همه درست شبیه هم هستند فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ میگویند !
*** اس ام اس کوبنده ***
?ه سر?ا آغوششون د?گه “بغل” ن?ست !!!
توالت عموم?ه …
*** اس ام اس کوبنده ***
دنیای ما پر از دست هایی است که خسته نمی شوند از نگه داشتن نقابها …
*** اس ام اس کوبنده ***
از سردی نگاهت نمی لرزم ؛ من همیشه از زیرِ صفر شروع کرده ام !
*** اس ام اس کوبنده ***
خوب است بدانیم که گاهی آنچه می کشیم ، درد بی او بودن نیست ! تاوان با او بودن است …
*** اس ام اس کوبنده ***
حرفی نیست فقط می نویسم رفت حسی که تو رو دوست میداشت …
*** اس ام اس کوبنده ***
هی فلانی ، من زاده ی تنهاییم …
خدا تو را برای “او” نگه دارد …
*** اس ام اس کوبنده ***
دوست شدن با کسی که یه بار ترکت کرده مثلِ پوشیدن لباس چرکات بعد از دوش گرفتنه !
*** اس ام اس کوبنده ***
به بعضی ها باید محبت و معرفتتو قطره قطره با قطره چکون بدی چون جنبه همشو یکجا ندارن …
چون یه دفعه میزنن زیر همه چیز !!!
*** اس ام اس کوبنده ***
این روزها فقط دل هایی باید عاشق شوند که تحمل خیانت دیدن را هم داشته باشند …
*** اس ام اس کوبنده ***
گاهی اوقات ارزشِ در آغوش کشیدن بالشتت ، هزار برابر بالاتر از در آغوش کشیدن یه نامرده !
*** اس ام اس کوبنده ***
چشمانم را می بندم …
نقابت را بردار ، بگذار صورتت هوایی بخورد !
*** اس ام اس کوبنده ***
در کل دنیا به صداقت یک نفر اطمینان داشتم اما متوجه شدم استثنا وجود ندارد …
*** اس ام اس کوبنده ***
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …