اینجـــآ زَمیـــن اَســـتــ
رَســمــِ آدمهــآیَشــ عَجیــبــ اَســتــ
اینجــآ گـُـم کــه بِشـَـوی
بـِـه جــآی اینــکه دُنبــآلتــ بِگـَـردَند
فرآموشـَـتــ می کُننـَـد
عآشـِـق کــه بِشـَـوی
بــه جــآی اینــکه دَرکــَتــ کُنــند مُتَهَمَــتــ می کُننــَد
فَرهَنــگــِ لُغــتــِ اینجــآ چیــزی از
عِشــــــق و اِحســــــآس وغــُــــرور سـَـرَش نِمی شـَـوَد
زیــآد کــه خــوبــ بآشــی زیــآدی می شـَـوی
زیــآد کــه دَمِ دَســتــ بآشــی تِکــــــرآری می شـَـوی
زیــآد کــه بِخَنــدی بَرچَســبـِـ دیوآنـِـگی میخـُـوری
و زیــآد کــه اَشــکــ بِریــزی... عآشــِــــقی..!!
اینجــآ بآیــد
فـَـقـَــــــط ...
بــرآی دیگــرآن نَـفــَــــس بِکِشــی...!
شما بیشتر وقت زمان بیداریتان را در کنار کسانی میگذرانید که با آنها کار میکنید، به همین دلیل درگیر شدن در زندگی همدیگر غیرقابل اجتناب است.
این نوع رفتار مشکلساز خواهد بود. نشان ندادن چنین رفتارهایی باعث میشود شکست رابطه، عواقب منفی بر کار شما نداشته باشد.
تا زمانیکه در آن شرکت جا نیفتادهاید و شخصیتتان را ثابت نکردهاید، با کسی رابطه نزدیک ایجاد نکنید. سعی کنید همیشه مرزی مشخص بین کار و زندگی شخصیتان داشته باشید.
به گفته روان شناسان تحلیل دستخط هر فرد می تواند بیش از 100 خصوصیت از شخصیت او را برای ما معرفی کند از جمله دستخط و نوع واکنش فرد در قبال مساپل مختلف زندگی البته باید بدانید این تحقیقات نسبی است و با درصد افراد سنجیده شده است.
ابتدا یک ورق خطدار برداشته و جمله زیر را بنویسید.
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
دستخطی که مستقیم و عمودی نوشته می شود نشان دهنده این است که فرد در موقعیتهای مختلف منطقی و عقلانی عمل می کند اما چرا؟ چون شما تحت فرمان قلب خود هستید.
بخاطر همین بیشتر پزشکان عمودی می نویسند و هنرمندان که عاطفی تر هستند دستخطتشان متمایل به راست و چپ است. (در اکثر افراد در نظر گرفته شده)
دستخط و شیوه تفکر
به نوشته خود در جمله بالا توجه کنید. چگونه حروف س و ش نوشته اید آیا به صورت قوسدار یا به صورت دندانه دار؟
اگر به صورت دندانه دار بنویسید یعنی شما نسبت به مساپل درک سریعی دارید ولی چنانچه قوسدار یعنی دقیق هستید ولی سرعت درک تان کمتر از گروه قبل است.
دستخط و قدرت تجزیه تحلیل فرد
باز چنانچه حروف س و ش قوسدار بود تجزیه و تحلیل خوبی از مساپل ندارید و اگر دندانه دار برعکس
دستخط و رک گویی شخص
حالا به نوشته خود توجه کنید اگر از بالای خط تراز شروع کرده باشید در ابتدای سطر در رفتار و گفتار خود حاشیه می روید و چنانچه از روی خط تراز شروع کرده باشید سریع سر اصل مطلب می روید. در رک گوییی یکی از چیزهایی که روانشناسان به آن توجه می کنند در نوشتن حروف ت و پ است که اگر کشیده نوشته شود فرد رک گو است و صریح اما اگر مقطع و کوتاه نوشته شود فرد بی حوصله و سریع آن را نوشته و در مساپل با حاشیه وارد می شود.
و اما نکات بیشتری از دست خط شما ....
کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند.
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پر رنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت و اعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاد است و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسنداز نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پر توقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را درهم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند.
موفقیت به افراد برگزیده تعلق ندارد؛ موفقیت متعلق به شماست، اگر بخواهید به دنبال آن بروید.
موفقیت را هیچ جا پخش نمی کنند، شما باید آن را بدست آورید، ولی نه با زور. اگر از درون فرد موفقی شوید می توانید موفقیت را بدست آورید.
هفت کلید موفقیت که زندگی انسان را تغییر می دهند عبارتند از:
1. جرأت انجام کار را داشته باشید.
دیل کارنگی می گوید: "کسی به بعیدترین نقطه می رسد که می خواهد کاری را انجام دهد و جرأت انجامش را دارد. قایق اطمینان از ساحل دور نمی شود".
آیا جرأت انجام کارهای غیرممکن را دارید؟ هیچ وقت نباید در زندگیتان زمانی باشد که شما سعی بر انجام غیرممکن نداشته باشید. غیرممکن ها هستند که شما را پرورش می دهند و به شما آن چیزی را نشان می دهند که باید به آن تبدیل شوید.
شروع کنید و جرأت داشته باشید. از دایره آسایش و راحتی خود دورتر بروید و خودتان را رشد دهید. میزان کاری که انجام می دهید را افزایش دهید، انتظاراتتان را بیشتر کنید و قوه تصور و خیالتان را تقویت کنید.
2. نرخ شکست خود را دوبرابر کنید.
توماس جی. واتسون می گوید: "می خواهید فرمولی برای موفقیت به شما بدهم؟ خیلی ساده است. نرخ شکست خود را دوبرابر کنید. شما به شکست به عنوان دشمن موفقیت می نگرید. ولی اصلاً اینطور نیست. شاید شکست شما را دلسرد کند یا شاید از آن چیزی یاد بگیرید. پس پیش بروید و اشتباه کنید. هر کاری می توانید بکنید. چون باید به یاد داشته باشید که آنجا جائی است که موفقیت را خواهید یافت".
اگر می خواهید موفق شوید باید شکست بخورید. هیچ کس با چند شکست کوچک موفق نمی شود. بعد از تنها سه بار شکست خوردن، اولین کسی نخواهید بود که موفق می شود. باید شکست بخورید، شکست، شکست و شکست. شکست راه رسیدن به موفقیت است. آنقدر باید زمین بخورید تا راه رفتن را یاد بگیرید.
3. از خواسته خود استفاده کنید.
وینسنت تی. لمباردی می گوید: "تفاوت بین یک فرد موفق و دیگران عدم توانایی یا کمبود دانش او نیست، بلکه نخواستن اوست".
آرزو کلمه دیگری برای خواسته است. برای موفق شدن باید بیشتر از هر چیز دیگری آرزوی موفق شدن داشته باشید. افراد موفق قویتر از دیگران و لزوماً باهوشتر نیستند، ولی آرزوی آنها بیشتر است. آنها آرزوی فراوانی برای دیدن تحقق هدفشان دارند. آیا شما هم این آرزوی فراوان را دارید؟ بدون آرزو، انگیزه رسیدن به هدف را نخواهید داشت.
4. شما به اراده و تعهد نیاز دارید.
ماریو آندرتی می گوید: "آرزو کلید انگیزه است، ولی اراده و تعهد است که موجب پیگیری مداوم هدفتان می شود – تعهد به برتری – که شما را قادر می سازد به موفقیتی که به دنبالش هستید برسید".
آیا اراده دارید؟ فرد مصمم بیشتر از هزاران فرد بی علاقه موفق می شود. آرزو، اراده و تعهد از لحاظ استراتژیک شما را در موقعیت موفقیت قرار می دهند.
5. برتری لازم است.
چارلز کندال آدامز می گوید: "هیچ کس فقط با کاری که از او خواسته می شود به موفقیت بسیار برجسته ای نمی رسد؛ مقدار و برتری چیزهای فراتر از لزوم است که بزرگی تمایز نهایی شما را مشخص می کند".
آیا خدمات عالی ارائه می دهید؟ برای بهترین شدن، باید بهترین خدمات را ارائه دهید. باید به مشتریانتان چیزی ارائه دهید که نمی توانند آن را از جای دیگری بدست آورند.
کیفیت خدمات شما چگونه است؟ آیا کسی می تواند کار شما را انجام دهد؟ آیا کار شما عالی است؟
6. خیال لازم است
جیمز آلن می گوید: "خیالی که شما در ذهنتان آن را می ستایید، ایده آلی که در صدر قلبتان می نشانید، همان چیزی است که زندگی تان را با آن می سازید و تبدیل به همان می شوید".
برای موفق شدن، باید به موفقیت فکر کنید. فقط از راه تعمق در موفقیت است که می توانید آرزوی موفق شدن را خلق کنید. باید خیال واضحی از آنچه دوست دارید بدست آورید داشته باشید. این آرزو و خواسته باید شما را از پا درآورد. اگر این آرزو شما را از پا درآورد، بالاخره روزی تحقق خواهد یافت.
7. به سمت موفقیت بروید
ماروا کالینز می گوید: "موفقیت به سمت شما نمی آید شما باید به طرفش بروید".
موفقیت از آسمان در آغوش شما نمی افتد؛ باید به دنبالش بروید. باید تعقیبش کنید. باید بیشتر از هر چیز دیگری آن را بخواهید. یک فرد تنبل موفق نخواهد شد، فقط کسانی که می خواهند کار کنند، کسانی هستند که می خواهند به سمتش بروند.
آیا می خواهید به سمت موفقیت بروید؟ آیا خیال واضحی از آن دارید؟ آیا آرزوی عطشناکی برای آن دارید؟ آیا می خواهید شکست بخورید؟ اگر اینطور هستید، در مسیر درست موفقیت هستید.
شبکه اجتماعی فیس بوک در تازهترین تلاش خود برای افزایش درآمد، پیامهای فیس بوکی را پولی کرده است.
فیس بوک در این اقدام آزمایشی از کاربرانی که قصد دارند به یکی از کاربران فیس بوک که در لیست دوستانشان نیستند، پیام ارسال کنند یک دلار دریافت میکند.
فیس بوک در ازای دریافت این یک دلار به کاربران قول میدهد تا پیغام آنها به جای رفتن در بخش "Other" به صندوق پیامهای اصلی کاربران فرستاده شود.
بخش "Other" در قسمت پیامهای فیس بوک در سال 2011 آغاز به کار کرد و به طور معمول پیغامهایی که چندان به پیامهای روتین کاربر ارتباطی ندارند به این بخش منتقل میشوند.
بر اساس اعلام فیس بوک در بخش راهنمایی که اغلب کاربران این بخش را نادیده میگیرند، بخشی از پیغامهایی که توسط افرادی خارج از لیست دوستان به کاربر ارسال میشود نیز به این بخش ارسال میشود.
اکنون با طرح آزمایشی جدید فیس بوک کاربران قادر خواهند بود تا پیغامهای خود به کاربران خارج از لیست دوستان فیس بوکی را به طور مستقیم به صندوق اصلی پیامها ارسال کنند.
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟...
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"
ازدواج چیزی شبیه به مواد نگهدارنده یا کمربند ایمنی برای زندگی است و می توان فواید آن را درست مانند یک رژیم غذایی مناسب و کارهایی همچون ورزش و سیگار نکشیدن دانست.
بهترین حالت ازدواج آن است که زوجین از عادت های درست در جهت حفظ سلامت یکدیگر تقلید کنند. دانشمندان بنا بر پژوهشی روی 4746 زوج بین 51 تا 61 سال دریافتند وقتی موضوع سلامت مطرح می شود، زوجین همانند آینه یکدیگر عمل می کنند.
اگر مردی در اوایل پنجاه سالگی از سلامت جسمانی بسیار خوبی برخوردار باشد احتمال اینکه همسرش بیمار یا ضعیف باشد، بسیار کم است. چنانچه وضعیت جسمانی مرد ضعیف باشد، به احتمال زیاد همسرش نیز می تواند در وضعیتی مشابه یا کمی بهتر باشد، زیرا زوجین در یک محیط زندگی می کنند و شرایط آنها از لحاظ تغذیه، ورزش، عواطف و استرس یکسان است.
زندگی سالم برای زوجین زمانی رخ می دهد که شرایط کامیابی برای هر دو مهیا باشد.
این حالت نه تنها به سلامت و طول عمر هر یک از آنها منجر می شود، بلکه فرصتی عالی برای همکاری همسران به وجود می آورد. در ادامه این مطالب هشت راهکار آمده است که می توانیدبه واسطه آنها سلامت جسمانی خود را در زندگی زناشویی رشد دهید:
1- در همه امور همکاری کنید
کیمبرلی و گری جردن روزانه زمانی را برای پیاده روی در مسافتی به طول سه مایل اختصاص داده اند. به این ترتیب ضمن اینکه استراحت می کنند و با هم هستند، به امور روزمره شان نیز رسیدگی می کنند و حدود 300 کالری نیز می سوزانند. این یک موهبت است، زیرا در آن شرایط، زمانی برای صحبت، بیرون رفتن با یکدیگر و آرام گرفتن نیز مهیا می شود.
رابطه جنسی، مساله ای است که نباید از آن غفلت کرد. این امر موجب افزایش ضربان قلب و سوزاندن پنجاه کیلوکالری است. به این ترتیب سرعت جریان خون به سمت مغز بیشتر و سیستم ایمنی مقاوم تر می شود و میزان سلامت ذهن افزایش می یابد.
2- مثل خانم ها غذا بخورید
کیفیت تغذیه خانم ها پس از ازدواج افت می کند، با وجود این برنامه غذایی مردان با شروع زندگی زناشویی سالم تر می شود. هنگامی که خانم ها زندگی مشترک خویش را آغاز می کنند، بیشتر از قبل از غذاهای زیان آور استفاده می کنند و در نتیجه به وزن آنها افزوده می شود.
پژوهشی روی سه هزار زوج نشان داد که مردان پیش از ازدواج، چربی، نمک و شکر بیشتری می خورند اما پس از اینکه با همسر خود به اصطلاح زیر یک سقف می روند، از این مواد غذایی کمتر استفاده می کنند، در حالی که جذب چربی وکالری و در نتیجه وزن خانم ها پس از ازدواج افزایش می یابد. پژوهش های دیگر نیز حاکی از آن است که خانم ها در دهمین سالگرد ازدواج، حدود نه کیلوگرم به وزنشان افزوده شده است. از این رو پیشنهاد می کنیم که خانم ها، از غریزه خود برای تغذیه سالم استفاده کنند و آقایان نیز در این باره از همسرشان پیروی کنند.
3- با همراهی یکدیگر وزن کم کنید
یک سال است اد و سیلویا رابرتسون عضو یک مرکز تناسب وزن شده اند و در این مدت حدود پنجاه کیلوگرم وزنکم کرده اند! سیلویا می گوید: «یکی از اهدافی که برای خودمان معین کرده بودیم، حفظ سلامت و ورزش بیشتر بود اما چندان موفق نبودیم زیرا به برنامه ای نیاز داشتیم که هر دو از آن پیروی کنیم. در ضمن از آنجا که به دوره میانسالی نزدیک می شویم، نگران ابتلا به دیابت هم بودیم.»
همسرش نیز در ادامه می گوید: «اکنون دوباره لاغر شده ایم و سایز کمر من از 49 به 32 رسیده است! سلامتمان از همه چیز مهمتر است و بدن ما ارزش آن را دارد که برای تغذیه صحیح و ورزش بیشتر وقت بگذاریم و تلاش کنیم.»
4- مانند یک مرد ورزش کنید
با توجه به پژوهش هایی که بر 3075 زن و مرد بین 70 تا 79 سال انجام گرفته است، احتمال آنکه مردان بسیار فعال، همسران بسیار فعال داشته باشند، سه برابر است. اگر همسر شما گلف یا تنیس بازی می کند، میدود، پیاده روی می کند، عضو تیم بسکتبال است یا هر ورزش دیگری انجام می دهد، پس شما هم بیکار ننشینید. بلند شوید، با او ورزش و او را همراهی کنید. در همان زمان یک برنامه ورزشی مناسب برای خود تدارک ببینید و از آن پیروی کنید.
5- با یکدیگر با محبت و صلح و صفا گفتگو کنید یا دست کم از فضای پراسترس دور شوید
پژوهش ها نشان می دهد ازدواج های ناموفق سلامت را نیز به خطر می اندازد. بر این اساس همسرانی که در زندگی مشترک خودنگرانی های بیشتری دارند، سطح هورمون استرس (کورتیزول) آنها و در نتیجه فشار خونشان بیشتر می شود که این عوامل خطر حمله قلبی و سکته را افزایش می دهد. تنش های زناشویی همچنین با افسردگی، امراض لثه و خطر ابتلا به زخم معده در ارتباط است.
6- به تعطیلات بروید
بر اساس پژوهشی بر دوازده هزار مرد که مشکل قلبی داشتند، آنهایی که به تعطیلات سالانه می رفتند، نسبت به کسانی که از این نیاز ضروری به هر دلیلی صرف نظر می کردند، کمتر در معرض خطر مرگ بودند. رفتن به تعطیلات به همراهی دوستان یا فامیل، یعنی دوری از استرس و فرصتی برای تحرک و ورزش بیشتر که به این ترتیب سلامت را به انسان باز می گرداند.
7- مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرید
در گذشته، یک کدبانوی خانه دار، سلامت خانواده را با پخت غذاهای سالم و تنظیم فعالیت های شادی بخش و آرامش زا حفظ و احتمالا به شوهرش مدام یادآوری می کردکه بروکلی اش را بخورد، زودتر به خواب برود، بیشتر بخوابد و خوردن مکمل ویتامین را فراموش نکند. تحقیقات نشان می دهدت زنانی که تمام وقت کار می کنند، میزان سلامت کافی برای شوهرشان تا بیست و پنج درصد افت می کند. از این رو پیشنهاد می شود زن و شوهرها هر یک مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرند زیرا شانه به شانه کار کردن و تقسیم عادلانه کارها در مقایسه با این که یک نفر رئیس شود ودیگری مدام گله مند باشد، نتیجه بهتری دارد.
8- آنچه از دستتان برمی آید، یاد بگیرید
زندگی سالم به هدفی در حال حرکت شبیه است. یک روز می گویند همه چربی ها مضر است، روز دیگر غذایی معجزه آسا برای کاهش وزن معرفی می کنند. یک روز پیاده روی سریع توصیه می شود، روز دیگر پیاده روی آرام را بهترین شیوه سوزاندن چربی می دانند. بالاخره روش صحیح چیست؟ در حقیقت پاسخ این پرسش چندان اهمیتی ندارد.
اصول زندگی سالم غیرقابل انکار است: برخیزید و بیشتر روزها سی دقیقه یا حتی بیشتر تحرک داشته باشید. در خوردن و آشامیدن اعتدال را رعایت کنید. میوه، سبزیجات، دانه ها و گوشت بدون چربی را به عنوان غذای اصلی برگزینید. مثبت باشید. شب ها به موقع و به اندازه بخوابید و مولتی ویتامین مصرف کنید. این یک توصیه عقلایی، اثبات شده و بسیار ساده است که موجب سلامت افراد می شود و اگر شما و شریک زندگی تان هر دو به این نتیجه برسید، هر چه زودتر برای تغییر عادات خود دست به کار می شود.
این را بدانید، اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیرمتعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق میدهید.
در این صورت 2 راه بیشتر ندارید:
1. از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این داستان برطرف شود.
2. آنقدر در زندگی زناشویی خود، عشق و محبت صرف کنید که همسرتان نتواند به کسی دیگر جز شما فکر کند.
اگر به همسرتان شک کردید و بعد از مدتی متوجه شدید شک شما اشتباه بوده است!
در این شرایط 2 حالت ممکن است پیش بیاید:
1. همسرتان متوجه شک شما نشده است؛ در این صورت باید روی خودتان کار کنید تا کاملا شک شما برطرف شود و تنها چیزی که میتواند شکها و ناآرامیهای بین زوجها را از بین ببرد محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی بازمیگردد.
2. همسرتان متوجه شک شما شده است؛ دراین صورت باید اول به اشتباه خود اعتراف و از او معذرتخواهی کنید. بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید.
راهکارهایی که باعث میشود شک همسرتان از بین برود
1. برای اینکه همسرتان به شما اعتمادداشته باشد احتیاجی نیست که کار خارقالعادهای انجام بدهید. مهمترین قدم این است که همیشه و حتی در مورد چیزهایی که به نظرتان کوچک و بیاهمیت میرسند قابل اعتماد باشید. حتی اگر هیچ وقت پیمانشکنی بزرگی نکنید و همیشه با همسرتان صادق باشید، جدی نگرفتن این موارد کوچک میتواند بیش از هر چیز دیگری اعتماد او نسبت به شما را از بین ببرد.
یادتان نرود: از خرید یک میوه تا برنامهریزی سفر یا تعهدهای بزرگتر و جدیتر زندگی، هر چیزی را که به همسرتان وعده میدهید باید عملی کنید.
یادتان باشد: هرگز برای دلخوش کردن او قولی ندهید که نمیتوانید انجام دهید.
2. اعتماد او را از دست ندهید و رازهایش را به یک موضوع عمومی تبدیل نکنید. یادتان نرود که آنچه در یک رابطه مطرح میشود باید در همان رابطه هم بماند. برای سرپیچی از این قانون هیچ استثنایی وجود ندارد و شما نمیتوانید به بهانه عصبانیت یا دعواهای زناشویی رازهای همسرتان را فاش کنید.
یادتان باشد: اعتمادی که از بین میرود به همین سادگیها تجدید نمیشود.
3. چرا فکر میکنید که همسرتان باید به شما اعتماد کند و هیچ رازی در مقابل شما نداشته باشد. در حالی که خودتان نمیتوانید به او اعتماد کنید و حقایق زندگیتان را برایش بیان کنید؟!
یک اگر مهم:اگر اعتماد همسرتان برایتان اهمیت دارد باید رازهایتان را برایش فاش و از احساساتی که هر روز و هر لحظه دارید برایش صحبت کنید.
4. در نظر گرفتن منافع خود و بیتوجهی به خواست طرف مقابل و آنچه به نفع رابطه شماست خیلی زود اعتماد همسرتان را از بین خواهد برد. اگر برای ساختن یک اعتماد همیشگی جدی هستید پس این نکته را هم نادیده نگیرید.
سعی کنید: در زمان انتخاب و تصمیمگیری چیزی را انتخاب کنید که به نفع همسرتان و زندگی مشترکتان هم باشد. مسلم است که همیشه نباید منافع خودتان را نادیده بگیرید و خواستههایتان را قربانی این اعتمادسازی کنید. باید سعی کنید توازنی میان این دو ایجاد کنید.
5. هنگامی که اشتباهی از شما سر میزند عذرخواهی کنید. هیچ چیز بیشتر از اشتباه نمیتواند اعتماد همسرتان را از بین ببرد. از گفتن این جمله نترسید و به خاطر غرورتان همه چیز را خراب نکنید البته مهمتر از این عذرخواهی اولیه، نشان دادن پشیمانیتان در رفتارهایتان است.
به طور کلی همسران شکاک یکی از 3 گروه زیر هستند:
گروه اول: افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است؛ این افراد از همان ابتدای زندگی به راحتی قابل شناسایی هستند و اصولا نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم: افرادی هستند که نوعی وسواس فکری نیز در بدبینیهایشان نهفته است؛ این دسته افراد نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف نوعی وسواس فکری دارند که در بیشتر موارد همراه با بدبینی است که در این صورت اختلاف چندانی بین زوجین پیش نمیآید.
گروه سوم: افرادی هستند که روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند و در معرض خطر ابتلا به اختلالات پارانوئید هستند. به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت است.
1. سعی کنید همسرتان را در جریان کارهای روزمرهتان قرار دهید. وقتی او از کارهای شما خبردار باشد و متوجه شود که بدون نیاز به کنجکاوی از همه فعالیتهای روز شما خبر دارد خیالش راحت میشود و دیگر دلیلی نمیبیند که مخفیانه سر از همه کارهای شما دربیاورد.
2. برنامههایتان را تا جایی که امکان دارد با همسرتان اجرا و سعی کنید بیشتر اوقات همراه او باشید. شما میتوانید در کنار همسرتان:
- تلویزیون تماشا کنید
- پیادهروی کنید
- شام بخورید
3. وقتی همسرتان شکاک است، باید این را بپذیرید که اوضاع شما با دیگران فرق میکند. همسر شما یک انبار باروت است و برای منفجر شدن تنها به یک جرقه احتیاج دارد. پس فرصت را برای منفجر شدنش فراهم نکنید. یادتان نرود که هر اشتباه کوچکی میتواند یک ناامنی بزرگ را برای او ایجاد کند.
4. هر وقت در مورد موضوعی متوجه شک همسرتان شدید قبل از هرگونه قضاوتی باید سعی کنید موضوع را از دریچه نگاه او ببینید.
5. شما باید بدانید که چه موضوعاتی حساسیت همسرتان را تشدید میکند و در نتیجه از آنها بپرهیزید. اگر فکر میکنید حساسیت او بیمورد است باید قبل از آنکه کاری کنید یک قدم به عقب بازگردید و به او کمک کنید تا حساسیتهای بیموردش را کنار بگذارد.
6. باید بدانید در چنین شرایطی برای حفظ زندگی مشترکتان بیش از آنکه به سوختن و ساختن احتیاج دارید نیازمند اصولی هستید که مثل یک خط قرمز در زندگیتان پررنگ هستند و هر دو شما باید از آنها پیروی کنید.
7. داشتن یک ازدواج ناموفق در گذشته ممکن است حسادت همسرتان را آرامآرام تشدید کند. درست است که او از آغاز ازدواجتان این موضوع را میدانسته و به ظاهر آن را پذیرفته اما با بیشتر شدن عشقش ترس از دست دادن شما در او بیشتر میشود. این موضوع به شکلی آزاردهنده ذهنش را مشغول میکند و قطعا در روابط شما تاثیر منفی خواهد گذاشت.
راهحل: شما نمیتوانید گذشته خود را تغییر دهید بلکه تنها کاری که میتوانید انجام دهید پرهیز کردن از گفتن خاطراتی است که مربوط به آن روزهاست. اجازه دهید همسرتان فکر کند شما همه آن روزها را فراموش کردهاید. این طرز فکر به او کمک خواهد کرد تا او نیز این موضوع را فراموش کند.
8. همسر شما به دیدن احساستان احتیاج دارد و باید بداند که او برای شما با همه فرق میکند و حسی که به او دارید از جنس دیگری است. همسر شکاک شما نیاز دارد تا مطمئن شود که تمام قلبتان را از آن خود کرده است.
9. سعی کنید به همسرتان ثابت کنید که تنها متعلق به او هستید. فکر نکنید بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک، دیگر نیازی نیست که این قضیه را به او ثابت کنید. حتی اگر 30 سال هم از ازدواجتان گذشته نباید بگذارید که همسرتان به این قضیه ذرهای شک کند.
فرض کنید وقتی از اتاق خارج میشوید همسرتان سراغ تلفن همراهتان میرود یا وقتی خواب هستید، ایمیلهای شما را چک میکند یا اینکه وقتی برای یک قرار دوستانه بیرون میروید بارها و بارها با شما تماس میگیرد و اگر کمی بیش از انتظارش بیرون بمانید پرسوجوهایش را شروع میکند. گاهی فکر میکنید همه این کارآگاهبازیها از عشق است و به او فرصت میدهید که همه چیز را بداند و گاهی احساس میکنید حریم خصوصیتان از دست رفته و مقاومت میکنید.
مقاومتهایی که نتیجهشان یا دعواست یا حساسیتهای بیشتر. اگر شما با چنین فردی زندگی میکنید باید بیشتر از این واکنشهای ساده، مراقب ارتباطتان باشید. شما که با یک همسر همیشه شکاک زیر یک سقف زندگی میکنید باید آداب زندگی با این آدمها را بدانید و با کمی ظرافت اوضاع را برای خودتان و همسرتان راحتتر کنید.
کار اشتباهی است که در مورد شکتان به همسرتان با همه حرف بزنید. موضوع را پیش خودتان نگه دارید. مشکلات بین شما و همسرتان باید بین خودتان بماند و نفر سومی نباید وارد موضوع شود. اگر لازم میبینید که با کسی مشورت کنید فردی مناسب را پیدا کنید که بتواند توصیههای مفید و عاقلانه به شما بدهد.
اگر سوءظن به یک اتفاق هرروزه تبدیل شود میتواند مشکلساز باشد. به خصوص برای کسی که شکاک است.
یک فرد شکاک:
- معمولا احساس ناامنی میکند.
- بدترین چیزها را در مورد همسرش تجسم میکند.
- حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش میتواند زندگی را برای خودش و بقیه به جهنم تبدیل کند.
- آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب میکند.
حریم خصوصی خودتان را داشته باشید
از مهمترین راهکارهای زندگی با یک همسر شکاک ایجاد حریم خصوصی برای خودتان و البته همسرتان است. همسرتان چه بخواهد و چه نخواهد باید بداند چه محدودههایی جای او نیست و در چه مواردی نباید دخالت کند یا حساسیت به خرج دهد. این کار را باید از همان روز اول زندگی مشترکتان انجام دهید. او را به حوزههایی که فقط و فقط متعلق به خودتان است وارد نکنید.
به همسرتان اجازه ندهید که...
- سرزده به محل کارتان بیاید.
- به دلیل حساسیتهای بیموردش زندگی اجتماعی شما را فلج کند.
- کمد، کشو و کیفهایتان را زیرورو کند.
- در مورد موضوعاتی که مربوط به گذشته شماست بیش از حد سؤال کند.
خواستگاری رفتن، رفتاری است که هر چند در زمان ها و مکان های مختلف کمی متفاوت است، اما بطور کلی در اکثر موارد شباهت هایی به هم دارد.
طبق آداب و رسومی نانوشته در بیشتر موارد پسرها و خانواده های آنان پیش قدم می شوند و جواب نهایی با دختر خانم است. دین ما دستور مستقیمی درباره ی نحوه ی خواستگاری ندارد اما تلویحا بر پیشنهاد ازدواج از جانب مردان صحه گذاشته است ولی دستوری مبنی بر منع شرعی خواستگاری توسط دختران ندارد. اینکه دختر می تواند از پسر مورد علاقه ی خود خواستگاری کند، یا اینکه بهتر است دختر منتظر پسر بنشیند تا از او خواستگاری به عمل بیاید از دیر باز در بین اصحاب دانش طرفداران و مخالفانی داشته و نظریاتی در این باره بیان شده است که در این بخش به آن اشاره خواهد شد.